ایران عزیز تو را برای تمام افتخاراتت دوست دارم ، به خاطر دین راستین شیعه، که باعث سرافرازیم می شود، و سعادت دنیا و آخرتم را تضمین می کند
سر زد از افق مهر خاوران فروغ دیده ی حق باوران بهمن فر ایمان ماست پیامت ای امام استقلال آزادی نقش جان ماست شهیدان پیچیده در گوش زمان فریادتان پاینده مانی و جاودان جمهوری اسلامی ایران
ایران عزیز تو را برای تمام افتخاراتت دوست دارم ، به خاطر دین راستین شیعه، که باعث سرافرازیم می شود، و سعادت دنیا و آخرتم را تضمین می کند. بخاطر اینکه کشور و مردمان عزیزش مخصوصا، جوانان برومندش ولایی و ولایت مداری هستن ؛ دوستت دارم.به خاطر اینکه خونهای پاکی که برای اعتلای اسلام و قرآن و عزت انسانی و سربلندی این نظام و این سر زمین در سالهای متمادی بر روی تو جاری شده و خاکت را پاک مقدس کرده دوست دارم.
تر شد از موج خبر، چشم همه، ساحلها حبس هرگز نشود کشتی خون، در گِلها سربهدارند در این قافله، دریادلها...! ناله را وقت، فراخ است، به خود برگردیم باز تنهاست «محمد»، به اُحُد برگردیم *** گر به دندان سعودی، جگر آید، بهتر بالش نیزه اگر زیر سر آید، بهتر رجز از سینه صدچاک برآید، بهتر! دار بر دوش، کِشد پشت سرش حیرت را معنی تازه دهد شیخ نمر، غیرت را *** آه، ای شیخ! زمان را سپسی داده خدا از شهادت، به تو تازه نفسی داده خدا مرگ نمرود به دست مگسی داده خدا! شفق قتل تو گوید ز شبِ صدها ایل میچکد خون تو از کنج لب اسرائیل *** رعد و برقیم و جنونباور و مرگآگاهیم امت واحده و قوم شهادت خواهیم سنی و شیعه، نمک خوردهٔ روح اللهیم سربهداری، نمک سفرهٔ بیداری شد خون زهراست که در رگ ما جاری شد *** خون مظلوم، «گواه» است، شهادت این است حج ما بر سرِ نیزه ست، عبادت این است بکُشید امت حق را که سعادت این است خاک پای شهدا، تاج شرف خواهد شد برکت خون «نمر»، مکه، نجف خواهد شد *** وقت آن است حجاز از جگرش آه کشد از قطیف، آه کشد، تا به یمن راه کشد یوسف فاطمه، بیرون ز دل چاه کشد سنی و شیعه کند آنچه دل احمد خواست «امت واحده از شرق به پا خواهد خاست» *** از یمن تا به منا، خاک سیاهید شما انتقام، آتش غیرت شده، «کاهید» شما «کدخدا»، چاهکن است و تهِ چاهید شما سنی و شیعه، به تکفیر، حریفیم همه از یمن تا به دمشق، اهل قطیفیم همه
حبس هرگز نشود کشتی خون، در گِلها
سربهدارند در این قافله، دریادلها...!
ناله را وقت، فراخ است، به خود برگردیم
باز تنهاست «محمد»، به اُحُد برگردیم
***
گر به دندان سعودی، جگر آید، بهتر
بالش نیزه اگر زیر سر آید، بهتر
رجز از سینه صدچاک برآید، بهتر!
دار بر دوش، کِشد پشت سرش حیرت را
معنی تازه دهد شیخ نمر، غیرت را
***
آه، ای شیخ! زمان را سپسی داده خدا
از شهادت، به تو تازه نفسی داده خدا
مرگ نمرود به دست مگسی داده خدا!
شفق قتل تو گوید ز شبِ صدها ایل
میچکد خون تو از کنج لب اسرائیل
***
رعد و برقیم و جنونباور و مرگآگاهیم
امت واحده و قوم شهادت خواهیم
سنی و شیعه، نمک خوردهٔ روح اللهیم
سربهداری، نمک سفرهٔ بیداری شد
خون زهراست که در رگ ما جاری شد
***
خون مظلوم، «گواه» است، شهادت این است
حج ما بر سرِ نیزه ست، عبادت این است
بکُشید امت حق را که سعادت این است
خاک پای شهدا، تاج شرف خواهد شد
برکت خون «نمر»، مکه، نجف خواهد شد
***
وقت آن است حجاز از جگرش آه کشد
از قطیف، آه کشد، تا به یمن راه کشد
یوسف فاطمه، بیرون ز دل چاه کشد
سنی و شیعه کند آنچه دل احمد خواست
«امت واحده از شرق به پا خواهد خاست»
***
از یمن تا به منا، خاک سیاهید شما
انتقام، آتش غیرت شده، «کاهید» شما
«کدخدا»، چاهکن است و تهِ چاهید شما
سنی و شیعه، به تکفیر، حریفیم همه
از یمن تا به دمشق، اهل قطیفیم همه
ممنون از حضورتون بزرگوار :)